پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶ - ۰۵:۳۶
۰ نفر

مسعود پویا: در آن سوی آبها، حضور توأمان در سینما و تلویزیون خیلی عرف نیست.

بازیگران تلویزیونی معمولاً‌ حتی در اوج شهرت و محبوبیت هم که قرار بگیرند، به سینما نمی‌آیند. همچنان که کمتر پیش می‌آید یک ستاره سینما سر از سریال‌های تلویزیونی در بیاورد. اینجا اما ایران است. جایی که بازیگران دائما در حال تردد در سینما و تلویزیون‌اند. به خصوص در سالهای اخیر که بازیگران به شهرت رسیده در تلویزیون به سینما آمده‌اند و گیشه‌ها را فتح کرده‌اند.

یادمان هست در روزهایی که فیلم‌های روی پرده یک به یک با فروش‌هایی اندک از پرده خداحافظی می‌کردند، در ساعت‌های پخش یک مجموعه طنز شبانه، خیابان‌های تهران خلوت می‌شد.

چند ماه بعد فیلمی با بازی ستاره همین سریال روی پرده آمد و حسابی فروش کرد. بعد از آن حضور بازیگران محبوب تلویزیون در سینما پررنگ شد. شاید به این دلیل که سینمای ایران هم تحت تأثیر همین طنزهای شبانه قرار گرفت. کمدی‌هایی که به امید جلب توجه مخاطب، مدام به «پاورچین» ‌و «نقطه‌چین» و «زیر آسمان شهر» ارجاع می‌دادند.

 این گونه بود که از «نه غلام» گفتن حمید لولایی در تمام تیزرهای فیلم «چند می‌گیری گریه کنی» استفاده می‌شد و رضا شفیعی جم از فیلمی در فیلمی دیگر به تکرار پرسونای تلویزیونی‌اش می‌پرداخت. درست مثل «قلقلک» که الان روی پرده است و در میانه‌های فیلم، شفیعی جم برای انبساط خاطر تماشاگر آواز معروف «بی‌وفایی» را می‌خواند!

سال‌ها پیش وقتی در خلاء فیلم‌ها و مجموعه‌های سرگرم‌کننده، سریال «محله برو بیا» روی آنتن رفت و گل کرد، خیلی زود بازیگرانی که در این کار تلویزیونی کشف شده بودند، سر از سینما در آوردند. اکبر عبدی، ایرج طهماسب، آتیلا پسیانی، حمید جبلی و... از جمله بازیگرانی بودند که با «محله برو بیا» و بعدتر با دنباله‌اش «محله بهداشت» اولین بار توسط مردم شناخته شدند.

 مجموعه‌ای در گروه کودک تلویزیون و برای مخاطب کودک تولید شده بود، چنان پیش کودک و بزرگسال گل کرد که بازیگران گمنامش، خیلی سریع به شهرت رسیدند. این شهرت و محبوبیت باعث شد تا کمی بعد پای بازیگران این سریال که کارهای بعدی‌شان در تلویزیون هم پرمخاطب از کار درآمد، به سینما باز شود. اکبر عبدی خیلی زود تبدیل به محبوب‌ترین کمدین سینمای ایران شد. همچنان که جبلی و طهماسب هم زوجی شدند که مجموعه‌ای از موفق‌ترین کارها را به نام خود ثبت کردند.


کمدین‌هایی که از جعبه جادو به پرده نقره‌ای راه یافتند. روندی که در تمام این سال‌ها با فراز و نشیب‌هایی ادامه یافته است.


بیش از یک دهه بعد از محله بروبیا و محله بهداشت، باز تعدادی جوان جویای نام با مجموعه‌ای طنزآمیز نامشان بر سر زبان‌ها افتاد. مجموعه «ساعت خوش» در اوایل دهه هفتاد، به یکی از پدیده‌های مهم تلویزیون بدل شد.

 مهران مدیری و گروه با استعدادش طنز تلویزیون را از طنزهای رادیویی «صبح جمعه با شما» و «جدی نگیرید» ارتقاء بخشیدند و البته خیلی زود هم به شهرت رسیدند؛ شهرتی که البته با وجود فراگیر بودنش، خیلی زود به بن‌بست رسید و «ساعت خوش» هم به خاطر خامی و کم ظرفیتی تعدادی از سازندگانش از کف رفت. با این همه، تعدادی از تهیه‌کنندگان سینما، کوشیدند تا از محبوبیت بازیگران «ساعت خوش» استفاده کنند.


«کلید ازدواج» یکی از این فیلم‌ها بود که با بازی رضا عطاران، نادر سلیمانی و چند ساعت خوشی دیگر مقابل دوربین رفت، منتها زمانی بر پرده آمد که آنها دیگر محبوبیت سابق را نداشتند و به همین خاطر هم خوب نفروخت.چند سال بعد موسم طنزهای شبانه شد و سریال‌های طنز مهران مدیری و مهران غفوریان.  فیلم‌هایی که متاثر از این سریال‌ها ساخته شدند خوب فروختند . استقبال مخاطب نشان می‌داد که مردم تا چه اندازه از دیدن ستاره جعبه جادو روی پرده عریض سینما ذوق زده می‌شوند، بخصوص اگر این ستاره تلویزیونی همان پرسونای آشنا و محبوبش را تکرار کند.


درست برعکس ستاره‌های دهه شصت که اگر هم از تلویزیون به سینما می‌آمدند، خودشان را تکرار نمی‌کردند، حتی اکبر عبدی که در دوره‌ای در تجاری‌ترین فیلم‌ها بازی کرد، کمتر پیش آمد که از پرسونای تلویزیونی‌اش در سینما استفاده کند. شاید به این دلیل عبدی به واسطه استعداد و انعطاف فوق‌العاده چهره و البته بازی‌اش، خودش بیشتر برای مردم جذاب بود تا نقش‌های با مزه‌اش در محله بروبیا و بازم مدرسه‌ام دیر شد.


ضمن اینکه مناسبات سینمای ضد ستاره دهه شصت، اجازه خیلی چیزها را به فیلمسازان نمی‌داد. سال‌هایی که سرگرمی هنوز واژه مذمومی بود و این «پیام» بود که بیش از هر چیز اهمیت داشت. البته در همان سال‌ها کمدی‌هایی چون «اجاره‌نشین‌ها» با حضور پررنگ بازیگران جنگ‌ها و سریال‌های تلویزیونی ساخته می‌شد که بعد از گذشت دو دهه همچنان دست نیافتنی به نظر می‌رسد.

در سال‌های اخیر اما شاهدیم که فیلم‌هایی با شوخی‌های به شدت نازل، با استفاده از دو بازیگر پا به سن گذاشته‌ای که در سال‌های اخیر با طنزهای سیما گل کرده‌اند، به فروش‌های نیم میلیاردی دست می‌یابند؛ آن هم با نقش‌هایی که رونوشت برابر اصل‌اند. همچنان که چون ثابت شده که مخاطب تحت هر شرایطی به رضا شفیعی‌جم می‌خندد، حضورش در هر فیلمی به مثابه تضمین کننده گیشه و با کارکرد فراهم کردن لحظات مفرح و شاد برای تماشاگر، الزامی به نظر می‌رسد.


شاهد مثال، همین «قلقلک» است که گرچه بازیگر اصلی‌اش (که دو نقش هم در فیلم دارد) بیژن امکانیان است اما برای فروش، بیشترین حساب را روی شفیعی‌جم و سیامک انصاری باز کرده است؛ دو بازیگری که همان کاراکتر سریال‌های طنز شبانه را با خود به فیلم آورده‌اند. کار به جایی می‌رسد که شفیعی‌جم در جایی از فیلم آواز معروف «بی‌وفایی» را هم سر می‌دهد که تماشاگر از این سیستم تداعی معانی(!) به کفایت لذت ببرد.

 خود کاراکتر و نحوه بازی هم که از نقش هژیر در مجموعه «این چند نفر» الگوگرفته شده است. همچنان که سیامک انصاری هم نقشی کاملاً منطبق بر پرسونای تلویزیونی‌اش را بروز می‌دهد. کارگردان «قلقلک» هم مسعود نوابی است که سابقه‌اش در تلویزیون خیلی بیشتر از سینماست.


نتیجه هم فیلمی است که گرچه گیشه را به صورت دو قبضه فتح نکرده، اما فروشش آن قدر هست که سازندگانش را راضی نگه‌دارد. اینکه نحوه استفاده از بازیگران طنزهای شبانه (که کیفیت خودشان هم جای بحث فراوان دارد) روی پرده سینما، تا چه اندازه مفید فایده است و تا چه اندازه متبادر کننده نگاه نداشتن حرمت سینما، دوربین 35 و نگاتیو، بحثی است که بعید به نظر می‌رسد گوش شنوای چندانی برایش وجود داشته باشد.

دست کم تا روزی که مخاطب به کمدی‌هایی از جنس «قلقلک» خندیده و از تکرار کاراکترهای طنزهای شبانه با حضور بازیگران تلویزیون، ذوق زده می‌شود؛ تغییری در صورت مسئله ایجاد نخواهد شد.

کد خبر 21665

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز